تبسّم زلال
نگاه لطیف
صدایی که هزاران برکه
انتظار رسیدنش را
پرسه می زنند
باید ترشد
باید خیس
باید لطافت باران داشت
ونگاهی عمیق به سبزه
روئیدن در راه است .
تشبیه
تشبیه : ادعای همانندی میان دو چیزاست .
ارکان تشبیه : - مشبه = چیزی یا کسی که مانند می شود .
ب – مشبه به = چیزی یا کسی که مشبه به آن مانند شود .
ج – ادات تشبیه = واژه هایی که نشان دهنده ی شباهت است . مثل / مانند / بسان / به کردار /چو / چون / همچو / ماند /
د – وجه شبه = ویژگی یا ویژگی های مشترک مشبه و مشبه به
شاهد مثال :
دانش چو گوهری است که عمرش بود بها
باید گران خرید که ارزان نمی شود
مشبه : دانش / مشبه به : گوهر/ ادات تشبیه : چو / وجه شبه ویژگی مشترک مشبه و مشبه به که عبارت است از
گران بودن وارزان نشدن
مثال :
- دلش چون چشم شوخش خفتگی داشت
همه کارش چو زلف آشفتگی داشت
مشبه : دل / مشبه به : چشم / ادات : چون / وجه شبه : خفتگی داشتن
مشبه : همه کارش / مشبه به : زلف / ادات : چو / وجه شبه : آشفته بودن
- کاش مثل کاغذ نامه همه ی حرف ها را صبورانه می شنیدیم .
مشبه : ما ( محذوف ) / مشبه به : کاغذ نامه / ادات: مثل / وجه شبه : در شنیدن هر حرفی صبور و بردبار بودن
مثال های دیگر :
- صد هزاران دام ودانه است ای خدا
ما چو مرغان حریصی بی نوا
- از عاجزی و برهنگی به دیوانگان ماننده بودیم .
- گریه ام ، شعر شبانه ی غم توست .
- نشئه ی پا در رکاب می ندارد اعتبار
نشئه ی دنباله داری هم چو چشم یار ده
- تو چون گل با هزاران نعمت وناز
شدی پرورده در دامان مادر
- گاهی کلام تازیانه می شود .
- گفتی ، آن گونه که نسیم آوایش را به گوش گل زمزمه می کند .
- ما عیب و نقص خویش و کمال و جمال غیر
پنهان نموده ایم چو پیری پس خضاب
- او نگاهش مثل خنجر بود .
- همچو چنگم سر تسلیم و ارادت درپیش
تو به هر ضرب که خواهی بزن وبنوازم